دلم برای کسی تنگ است...

نوشته شده توسط:سید مصطفی میرسیدی نوری | ۱ دیدگاه
[دلم برای کسی تنگ است...] دلم برای کسی تنگ است که دل تنگ است… دلم برای کسی تنگ است که طلوع عشق را به قلب من هدیه می ...

چرا...

نوشته شده توسط:سید مصطفی میرسیدی نوری | ۰ دیدگاه
[چرا...] خنده ام میگیرد…  از اینکه… هنوز بهت فکر میکنم... خدایا کمکم کن… خسته شده ام… وقتی مال من نیست…  چرا تو فکرمه…!!!

ناز نمی خرم…

نوشته شده توسط:سید مصطفی میرسیدی نوری | ۰ دیدگاه
[ناز نمی خرم…] نسبت به تو حــــــس کور میلی دارم… دورُبرِ خود هزار تا لیلــــی دارم… من نــــاز نمی خرم ،شما هم نفروش… چون عاشق کشته مرده خیــــلی...

تو مال منی و همه زندگی ام هستی

نوشته شده توسط:سید مصطفی میرسیدی نوری | ۱ دیدگاه
[تو مال منی و همه زندگی ام هستی] برای تو زندگی می کنم، به عشق تو زنده هستم  اگر نباشی دیگر نیستم تویی که بودنت به من همه چیز می دهد  هر جا بروی دلم به دنبال تو می رود عشق تو، حضور تو، به من نفس می دهد هوای بودنت...

شعر غمناک به گوشت می رسه روزی…

نوشته شده توسط:سید مصطفی میرسیدی نوری | ۰ دیدگاه
[شعر غمناک به گوشت می رسه روزی…] به گوشت می رسه روزی که بعد از تو چی شد حالم چه جوری گریه می کردم که از تو دست بردارم نشد گریه کنم پیشت نخواستم بد شه رفتارم نمی خواستم بفهمی تو که من طاقت نمی یارم دلم واسه خودم می سوخت برای قلب درگیرم بقیه در ادامه مطلب...

شعر غمناک (پشت سرت به جای اشک یه کاسه آب می ریزم)

نوشته شده توسط:سید مصطفی میرسیدی نوری | ۰ دیدگاه
[شعر غمناک (پشت سرت به جای اشک یه کاسه آب می ریزم)] پشت سرت به جای اشک یه کاسه آب می ریزم   حالا که رفتنی شدی سفر بخیر عزیزم این آخرین خواهشمه مواظب خودت باش اونی که جام و می گیره جوونی تو بزار پاش اسم من و جلوش نیار، بهوونه ای نگیره بهش بگو دوستت دارم بزار برات بمیره عکس من و پاره بکن یه وقت او...

شعر غمناک (و هیچ کس نفهمید که چه شدم)

نوشته شده توسط:سید مصطفی میرسیدی نوری | ۰ دیدگاه
[شعر غمناک (و هیچ کس نفهمید که چه شدم)] و هیچـ کسـ نفهمید کهـ چهـ شدمـ… نهـ ماهـ بودمـ، نهـ خورشید… اما هیچـ دلیـ سراغـ مرا از آسمانـ تنهاییـ اشـ نگرفتـ گوییـ ابرها هیچـ اند و فقط ابرند و باید ببارند… و تنها باریدمـ… خستهـ ام… بقیه در ادامه مطلب...

شعر عاشقانه (از عشق می نویسم، از محبت هایت)

نوشته شده توسط:سید مصطفی میرسیدی نوری | ۰ دیدگاه
[شعر عاشقانه (از عشق می نویسم، از محبت هایت)] سرآغاز نامه عاشقانه، با نام تو مینویسم صادقانه..  ای هم نفس من… هم قفس من… از عشق مینویسم ،از محبت هایت، تا پای جان می نشینم چشم به راهت، ای همه بهانه.. مینویسم یک کلام، عاشقانه: دوستت دارم… یک نفس در این نامه، بی بهانه فریاد می زنم بقیه در ادامه مطل...

شعر غمناک و عاشقانه (خونم حلال،ولی بدون پای تو حروم شدم)

نوشته شده توسط:سید مصطفی میرسیدی نوری | ۰ دیدگاه
[شعر غمناک و عاشقانه (خونم حلال،ولی بدون پای تو حروم شدم)] | دفتر عشـــق که بسته شـد | دیـدم منــم تــموم شــــــــــــــــــــــــدم | خونـم حـلال ولـی بــــــــــــــــــــــــــــــــــــــدون | به پایه تو حــروم شــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــدم | اونیکه عاشـق شده بــــ...

شعر عاشقونه عشق و غم

نوشته شده توسط:سید مصطفی میرسیدی نوری | ۱ دیدگاه
[ شعر عاشقونه عشق و غم] چه زود فراموش شدم تو ذهنا خاموش شدم شدم بده تو قصه راحت فراموش شدم غصه ها توی قلبم امونمو بریده  درست میگن که آدم از عشق خیری ندیده هرچی میگن دروغه باور نکن می شکنی بقیه شعر در ادامه مطلب...

شعر عاشقانه غمناک (باور نمی کنم )

نوشته شده توسط:سید مصطفی میرسیدی نوری | ۱ دیدگاه
بگذار اعتراف کنم که بدجور دلم برایت تنگ شده فکر نکن بی وفا هستم ؛ دلم از سنگ نشده..... اعتراف مبکنم اینک در حسرت روز های شیرین با تو بودنم باور نمی کنم اینک بی تو ام... [شعر عاشقانه غمناک (باور نمی ...

شعر غمناک و عاشقانه قشنگ و زیبا

نوشته شده توسط:سید مصطفی میرسیدی نوری | ۱ دیدگاه
_[شعر غمناک و عاشقانه قشنگ و زیبا]_ _ای مسافر !!!_ _ای جدا ناشدنی !_ _گامت را آرام تر بردار ! از برم آرام تر بگذر !_ _تا به کام دل ببینمت ._ _بگذار از اشک سرخ ، گذرگاهت را چراغان کنم ._ _آه ! که نمیدانی ... سفرت روح مرا به دو نیم می کند ..._ _و شگفتا که زیستن با نیمی از روح تن را می فرساید ..._ ...

شعر غمناک و عاشقانه (چه زود فراموش شدم)

نوشته شده توسط:سید مصطفی میرسیدی نوری | ۱ دیدگاه
_[شعر غمناک و عاشقانه (چه زود فراموش شدم)]_ _چه زود فراموش شدم... _ _چه زود فراموش شدم آن زمان که نگاهم از نگاهت دور شد ...._ _ _ _چه زود از یاد تو رفتم آنگاه که دستانم از دستان تو رها شد...._ _ _ _مقصد من در این راه عاشقی بیراهه بود این همه انتظار و دلتنگی بیهوده بود !_ _ _ _با اینکه دلتنگ هستم...

شعرهای غمگین

نوشته شده توسط:سید مصطفی میرسیدی نوری | ۱ دیدگاه
[شعرهای غمگین] ای آسمان زیبا امشب دلم گرفته از های و هوی دنیا امشب دلم گرفته یک سینه غزق مستی دارد هوای باران از این خراب رسوا امشب دلم گرفته امشب خیال دارم تا صبح گریه کنم شرمنده ام خدایا امشب دلم گرفته خون دل شکسته بر دیدگان تشنه باید شود هویدا امشب دلم گرفته ساقی عجب صفایی دارد پیاله ی تو پر ...

مجموعه ای از شعرهای غمگین

نوشته شده توسط:سید مصطفی میرسیدی نوری | ۱ دیدگاه
[مجموعه ای از شعرهای غمگین] روی قبرم بنویسید مسافر بوده ست بنویسید که یک مرغ مهاجر بوده ست بنویسید زمین کوچه ی سرگردانی ست و در این معبر پر حادثه عابر بوده ست ******************** گفتی که مرا دوست نداری گله ای نیست بین من و عشق تو ولی فاصله ای نیست گفتم که کمی صبر کن و گوش به من کن گفتی که نه، ب...