شعرهای غمگین

نوشته شده توسط:سید مصطفی میرسیدی نوری | ۱ دیدگاه

شعرهای غمگین

ای آسمان زیبا امشب دلم گرفته

از های و هوی دنیا امشب دلم گرفته

یک سینه غزق مستی دارد هوای باران

از این خراب رسوا امشب دلم گرفته

امشب خیال دارم تا صبح گریه کنم


شرمنده ام خدایا امشب دلم گرفته

خون دل شکسته بر دیدگان تشنه

باید شود هویدا امشب دلم گرفته

ساقی عجب صفایی دارد پیاله ی تو

پر کن به جان مولا امشب دلم گرفته

گفتی خیال بس کن فرمایشت متین است

فردا به چشم اما امشب دلم گرفته

  • roghaye

    roghaye

    • ۱۳۹۱/۰۵/۰۱ - ۱۸:۵۰:۳۵

    اگر چه نیستی اما من هنوز به یادت هستم .

    هنوز هم در فراق تو با اشکهایم به خواب می روم

    و با دیدن تبسم هایت ، دریای طوفانی نگاهم آرام

    می شود .

    انگار که هرگز تو نرفته ای .

    سر بر روی شانه هایت از غمهایم می گویم و می گریم .

    کاش هرگز از این خواب بیدار نشوم ...

    سحر می شود و تو دوباره از افق بیداری ام پرواز می کنی.

    تو چقدر مهربان بودی و خدا چقدر مهربان تر که

    لحظه های خوشبختی را در خواب هم

    تعارفم می کند .


    خیلی قشنگ بود موفق باشی