شعر غمناک به گوشت می رسه روزی…

نوشته شده توسط:سید مصطفی میرسیدی نوری | ۰ دیدگاه

شعر غمناک به گوشت می رسه روزی…

به گوشت می رسه روزی که بعد از تو چی شد حالم
چه جوری گریه می کردم که از تو دست بردارم
نشد گریه کنم پیشت نخواستم بد شه رفتارم
نمی خواستم بفهمی تو که من طاقت نمی یارم
دلم واسه خودم می سوخت برای قلب درگیرم

بقیه در ادامه مطلب...

یه روز تو خنده هات گفتی تو می مونی و من میرم  

سرم رو گرم می کردم که از یادم بره این غم
ولی بازم شبا تا صبح تو رو تو خواب می دیدم
نمی دونستی اینارو! چرا باید می فهمیدی؟
من و دیدی ولی یک بار ازم چیزی نپرسیدی
نمی دونستی اینارو چرا باید می فهمیدی

من و دیدی ولی یک بار ازم چیزی نپرسیدی...

    هیچ نظری تا کنون برای این مطلب ارسال نشده است، اولین نفر باشید...