اس ام اس ( پیامک ) دلشکسته غمگین

نوشته شده توسط:سید مصطفی میرسیدی نوری | ۰ دیدگاه
اس ام اس ( پیامک ) دلشکسته غمگین
گراهام عزیز !
تلفنی که زنگ نمی خورد که نیازی به اختراع نداشت…
حوصله ات سر رفته بود “چسب ِ قلب” اختراع می کردی ؛ می چسباندیم روی این ترک های قلب ِ صاحب مرده مان و غصه ی زنگ نخوردن ِ تلفنی که اختراعش نکرده ای را نمی خوردیم !!
ساده بگویم گراهام بل عزیز ! حال ِ این روزهای مرا ، تو هم مقصری…
::
::
چه شباهت متفاوتی بین ماست !
تو دل، شکسته ای و من دلشکسته ام…
::
::
خدایا…
خیلی ها دلم و شکستند، دیگه تحمل ندارم…
شب بیا با هم بریم سراغشون من نشونت میدم تو ببخششون…

این روزها تنها هنر آدم ها دل شکستن است . . .
::
::
دوباره برف جای پاهای مرا پوشاند، راستی! آیا برف شهر احساس تو نیز اینگونه رد پای مرا خواهند پوشاند؟
::
::
حرفهای زیادی برای گفتن دارم، چشمهایم را ورق بز… حرفهای ناگفته ام را خودت بخوان
::
::
خیلى آرومن
آروم میان
آروم عاشق میشن
آروم آروم دلشون میشکنه
آروم و بى سروصدا میذارن و میرن
ولى وقتى برن دیگه رفتن . . .
هیچ ردپایى ازشون نیست . . .
مثل حلزون . . .
::
::
منم محتاج لبخندم لبخندم منم دستاتو کم دارم، از این بازی طولانی منم مثه تو دلگیرم، منم با عشق درگیرم منم بی عشق می میرم
::
::
از دست عزیزان چه بگویم، گله ای نیست / گر هم گله ی هست، دگر حوصله ی نیست / در حسرت دیدر تو، آواره ترینم / هر چند که تا منزل تو، فاصله ی نیست /
::
::
در زمینی که زمان کاشت مرا، گل زیبایش بجز خار نبود، پستی و هرزگی وهرزه دری، حسرتها بهر کسی عار نبود، زارو بدبخت و گرفتار کسی که به این عار گرفتار نبود
::
::
من خاطرت را میخواستم
نه! خاطره ات را…
::
::
مگه قلب من بت بود !
که خدا تو را برای شکستنش فرستاد. . . ؟
::
::
بیشتر مواقع پشت جمله “عیب نداره ، مهم نیست”
یه دل شکسته خوابیده . . .
::
::
خیالت راحت . . .
شکسته ها نفرین هم بکنند ،
گیرا نیست …!
نفرین ،ته ِ دل می خواهد !
دلِ شکسته هم که دیگر سر و ته ندارد . . .
::
::
لعنت به من چه ساده دل سپردم
لعنت به من اگر واسش میمردم
دسته منو گرفتو بعد ولم کرد
لعنت به اون کسی که عاشقم کرد . . .
::
::
قطعا روزی صدایم را خواهی شنید ، روزی که نه صدا اهمیت دارد نه روز . . .
::
::
تنها شادی زندگی ام این است که هیچ کس نمیداند تا چه حد غمگینم
::
::
یک عشق عروج است و رسیدن به کمال، یک عشق غوغای درون است و تمنای وصال، یک عشق سکوت است و سخن گفتن چشم، یک عشق خیال است و خیال است و خیال
::
::
اکنون جدایی نشسته بین ما، پیوندیاری شکسته بین ما، رفته ای و من، آرزوی هیچکس به سر ندارم قصه ی وفا با دل مگو که باور ندارم
::
::
تنها مانده ام… با چشمانی آزرده از هجوم تلخ تند بادها، با چهره ای تکیده از سرمای زندگی، بی عشق، و حتی امید، بی چراغ، در جاده ی تاریک زندگی، ماه هم، آسمان دلش نسوخت برای پای برهنه، برای جاده ی پر سنگ،برای من، برای تو ، برای عشق دیرینه ی مان
::
::
آن گاه که چشم بسته روی طنابی که یه سرش در دستتو بود بند بازی میکردم، دریافتم که همیشه در عشق مساله اعتماد بوده است، میان چشم های بسته من و دست های لرزان تو!
::
::

توی لحظه های تکرار، هر نفس بی تو شکستم، بی تو قلب زمستون، شاخه ای شکسته هستم
::
::
مرا می خواستی تا از سر ناز / ببینی پیش پایت زاریم را / بخوانی هر زمان در دفتر من / غم شب تا سحر بیداریم را / مرا می خواستی اما چه حاصل / برایت هر چه کردم باز کم بود / مرا روزی رها کردی در این شهر / که این قطره دل، دریای غم بود!
::
::
سخت است وقتی از بغض ، گلو درد میگیری و همه میگویند لباس گرم بپوش . . .
بهونه برای گریه زیاد هست ! اما امان از گریه های بی بهونه . . . !
::
::
به روی برگ زندگی دو خط زرد کشیدم، چشم های عاشق تو رو که گریه کرد میکشم، تو رفتیو بدون تو کسی نگفت با خودش، که من بدون چشم تو چقدر درد میکشم
::
::
هرکس جای من بود ، می بُرید
اما من هنوز می دوزم ، چشم امید به راه . .

    هیچ نظری تا کنون برای این مطلب ارسال نشده است، اولین نفر باشید...