داستان عاشقانه (حرف دلـــتو بـــزن )

نوشته شده توسط:سید مصطفی میرسیدی نوری | ۱ دیدگاه

داستان عاشقانه (حرف دلـــتو بـــزن )

پسری یه دختری رو خیلی دوست داشت که توی یه سی دی فروشی کار میکرد. اما به دخترک در مورد عشقش هیچی نگفت. هر روز به اون فروشگاه میرفت و یک سی دی می خرید فقط بخاطر صحبت کردن با اون… بعد از یک ماه پسرک مرد… وقتی دخترک به خونه اون رفت و ازش خبر گرفت مادر

پسرک گفت که او مرده و اون رو به اتاق پسر برد… دخترک دید که تمامی سی دی ها باز نشده… دخترک گریه کرد و گریه کرد تا مرد… میدونی چرا گریه میکرد؟

چون تمام نامه های عاشقانه اش رو توی جعبه سی دی میگذاشت و به پسرک میداد!

    هیچ نظری تا کنون برای این مطلب ارسال نشده است، اولین نفر باشید...